از دامانِ
پایداری و شکیب، از رهنمود آموختن توشه ای، از آزمون و چیرگی، اندوختن
بهره گیری، از فداکاری و یاری و گذشت اعتلایِ جسم و جانِ خویشتن، با کار و فکر
تازگی و شوربخشیدن، به سِیرِ زندگی خلقِ ارزش هایِ نو، در ورزش و پویندگی
شرحِ این حالات و احساساتِ شورانگیز و پاک پاسُخی باشد مگر، بر پُرسشِ اهلِ مَغاک
که چه باشد زین تکاپو، کوهگردان را هدف؟ در چه راهی می نمایند، نیرویِ خود را تلف؟
یا دلیلِ این همه سعی و تلاش و رنج چیست؟ مقصد آیا، جز شکار و کشفِ کان و گنج نیست؟
آری آری، قصدِ ما صیدست و کشفِ گنج و کان امّا نه آن سان که باشد پیشهء سودگران
قصدِ ما، کوشش برایِ اعتلایِ زندگی است سعی ما، کشف و شکارِ لحظه های زندگی است
گنج ما، اندوخته ای از یاری و مهر و وفاست خاطراتِ دلکش و شادیِ خاطر، کان ماست
کوهساران، سنگرِ آزادی و آسودگی است منشاءِ آبادی و خیر و نمادِ سادگیست
جایگاهِ پایداری و نمودارِ شکوه، مظهر زیبایی و سرچشمهء پاکیست، کوه
بر کنار، از دشمنی و خشم و جنجال و جدال بی نیاز، از داور و تشویق و سکّو و مدال
عاری از، نیرنگ و تَرفندسازی و ناراستی فارغ از، کین توزی و آز و کَژی و کاستی
کوهساران، جایِِ نازپروردگانِ خام، نیست ورزشِ کوه، کارِ هر جویایِ کام و نام نیست
کوهنوردی ورزش و پالایشِ جان و تن است راهِ پیوستن به ما و رستن از عُجب من است
این همه جان مایه، از دامانِ کوه، داریم ما زین سبب، شیدای کوهساریم و کوهیاریم، ما